جک های باحال
يك روز توي ديوونه خونه ديگه جا نبوده ميگن بياين از ديوونه ها امتحان بگيريم ببينيم اگه خوب شدن ولشون كونيم برن. يه آهنگه عزا داري مي زارن . همه ديوونه ها شروع مي كنن به رقصيدن مي كنن به جز يك نفر.ازش مي برسن.تو چرا نمي رقصي؟ ميگه: هيسسسسس ! من عروسم!!!
يه دفعه يه آبادانيه تو بيابون گم ميشه ، و داشته از تشنگي ميمرده .... خلاصه هي ميگفته آب آب آآآآآ آب .... يه دفعه ميرسه به يه چشمه دستاشو ميزنه تو آب ميكشه به موهاش ميگه آخيــــــــــش ، وُلك راحت شدم تيپ موهام خراب شده بود داشتم ميمردما!
هر وقت يادم ميافته كه موقع خاكسپاريش چه دست و پايي ميزد جيگرم آتيش ميگيره
به يه تركه ميگن چرا قبض اب وبرق را دوست داري؟ ميگه چون پشتش نوشته مش ترك گرامي!
يك تهراني داشت براي يك آباداني لاف ميزد و ميگفت : من يك سگ دارم وقتي ميخواد بياد تو خونه در ميزنه!
آبادانيه گفت : ولك , مگه كليد نداره ؟